سمیه372

  • خانه 
  • تماس  
  • ورود 
  • همه ارتباط مجازی با امام زمانشهید 

یه شب هزار شب نمیشه

03 تیر 1393 توسط داداشي

 

یه شب  هزار  شب  نمیشه شده ورد  کلاممون و عین  غیبت کردن این  کلمه  هم  جاش  نشسته  ولی غلط  نشسته و در اثر   تکرار  زیاد ارزش  ومفهوم  اصلیش  از  بین  رفته 

با ذکر  این  کلمه به  راحتی  جشن عروسی  هامون  شده  بساط  شادی شیطان     چرا ؟ چون  آهنگ باز  میکنیم.  چرا؟ چون با چشم  هم  چشمی با  هزار  مصیبتم  که باشه  طلاجات و  لباسی  تهیه  میکنیم   که  پیش بقیه  کم  نیاریم   یا  دهن  همه با  نگاه  به  من   باز  بمونه    مگه  سیرکه  و من  دلغکش؟  چرا  مجلس  عروسیم   که  محل  حضور  ملائکه باید  باشد   کردم محل حضور   خانواده  شیطان ؟ چرا  عوض  این  که   به  امام  زمان  کارت  دعوت  بفرستم  به شیطان  میفرستم ؟  چرا  عوض  دلشاد  کردن  مردم   به  دلشان  حسرت  های  پوچ  و  خانه  خراب  کن میذارم؟ چرا در  مجلس  عروسیم  باید  اسراف  باشه ؟  چرا  باید با لباس  آنچنانی   سوار  ماشین   آنچنانی  بشم  وآه جوون  مجرد  که پول  نداره  بدرقه  راهم  بشه؟خلاصه  چرا شرع و  دین و خدا  در  جشنم  فراموشم  شده؟ یا   فراموش  نشده  فقط  گذاشتیم بعد  از  عروسی   که  خدا  حالا  سرم  شلوغه  بعدا  خدمت  میرسیم ! که  چی  یه  شب  هزار  شب  نمیشه !!!!

این  کلمه  رو چرا  موقع  خوابیدن به  کار  نمیبریم   که بذار  کمی   قرآن  بخونم و برا  نماز  شب  آماده  شم   باور  کن  اگه  این  طور  کنم با این  که  یه  شبه   ولی    ثواب  هزار  شب  نوشته  میشه واین  شب   شب  نابی  میشه .

چرا  موقع  سفر  زود تصمیم  میگیریم به  جای  اینکه  به پابوس   مشاهد  متبرکه بریم    به  خارج از  کشور برا  عشق  و  حال   سفر  کنیم ,که  چی  یه  شب  هزار  شب  نمیشه !!!!

میدونید  شهدا  با  این  کلمه  چقدر  زجر ها  رو  تحمل  میکردن , آب و  غذا  نداشتن  میگفتن:  چند شب  هم  باشه   هزار  شب  که  نمیشه  تحمل  میکنیم .یا شبهایی  که  باید  بیدار  میموندن   تا بر  دهن   دشمن  بکوبند  باید   زیر  تانک  و رگبار  گلوله  و  شیمیایی  ها  میرفتن ,  اون  موقع  هم   میگفتن :یه  شب   اگه  ما    بیدار  بمونیم  و مقاومت  کنیم    انشاءالله با  رمز  یا  زهرا    پیروزیمان   سبب  میشه   که   فرزندان  آینده تحت  لوای  ولایت  فقیه  هزاران  شب  با  خاطری  آسوده بخوابند وزندگی کنند. کاربرد  شهدا   از  این  کلمه  چی بوده   کاربرد  ما  چیه ؟

 

 

اونوقت   ما  به  ماهواره  نگاه  میکنیم  و میگیم با  چند  بار  نگاه  کردن  اون  هم  برنامه  ورزشی  یا  اخبار  و  فیلم  منحرف  نمیشیم  در  صورتی   که  نگاه  حرام چه   لحظه ای  چه  چند  ساعتی   تیری  زهر  آلود  از   طرف  شیطان  است که به  سوی  ما  پرتاب  میشود  که  ما  باید   جاخالی  بدیم .

همین  کارکرد  غلطمان  باعثه  که  به  راحتی  گناه می کنیم و  پی  گیر  استغفارش نمیشیم  و جامعه و  خانواده  را  به  فساد  میکشیم و  به  خود  و  امام   زمان  ظلم  میکنیم و  مانع   ظهور  آقا می باشیم  بعد  با   بی خیالی  میگیم   :  یه  شب  که   هزار  شب  نمیشه  .

 نظر دهید »

معرفی بهترین دوست

01 تیر 1393 توسط داداشي

 

 

وصیت نامه شهید احد مقیمی رئیس ستاد تیپ دوم لشکر عاشورا  

«السلام علیک یا ابا عبد الله»

«ان الله یحب الذین یقاتلون فی سبیله صفا کانهم بنیان المرصوص»

سپاس خدای را بر ما منّت نهاد و ما را به اسلام متنعم ساخت و سپاس بر پیامبر بزرگ اسلام محمّد(ص)این اسوه بشریت و مبشر حرّیّت را که به ما انسان بودن را آموخت و سپاس بر

ائمة طهارت و سلالة پاکش، حضرت امام خمینی و با سلام به روان پاک شهیدان اسلام که با نثار خون و هدیة جان خود، سرودی بر قامت کلمة حق سرودند و پیام آور فجر آزادی و حرّیت

گشتند و با سلام و درود بر رزمندگان، کفر ستیز اسلام.
 

خدایا مرا به نور عزّت هر چه زیباترت برسان تا تو را عارف باشم ، بار خدایا ،تو را وسیلة شفاعت اولیائت قرار می دهم و اولیائت را وسیلة پذیرش، شفاعتشان قرار می دهم، که به ما رحم

کن و با معرفت و محبّت بر ما منّت بگذار و ما را از ظلمات به نور، رهبری فرما.
 

بار خدایا، خودت را به ما بشناسان .چون اگر تو را بشناسیم، دوستت می داریم و چون ترا دوست داشتم، محّبت تو آتش به خرمن هر چه باطل به جهل است می کشد. بار خدایا از

رسوائی این و زشتی این امیال، شکایت به نزد تو آورده و به در خانة فضل و کرمت پناهنده ام.
 

خدایا! بار گناهانم، بر سنگینی دلم افزوده است چه کنم؟ حالا جز تو کسی را ندارم،ای خدا‍‍‍! خیلی مشتاق دیدارت هستم.خدایا دلم برای دیدارت خیلی تنگ شده است.
 

«و هبنی صبرت علی عذابک فکیف اصبر علی فراقک».

«گیرم عذابت را تحمّل کنم فراغت را چگونه تحمّل کنم ای خدا».

خدایا تو را شکر می کنم که بعد از ۱۴۰۰ سال ،ما را از پرچم داران اسلام قرار دادی که بتوانیم دینت را یاری کنیم و توفیقمان بده که در این راه ثابت قدم بوده و از منجلاب این جهان ف

انی در امان باشیم ،برادران و امّت حزب الله! هیچ وقت استغفار و دعاها را از یاد نبرید که مهمترین درمانها برای تسکین دردهاست و همیشه به یاد خدا باشید،در راه او قدم بردارید و از

جهاد کوتاهی نکنید همانطور که خداوند وعده داده است:
 

«و الذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا».
 

«کسانیکه در راه ما جهاد می کنند بطور مسلّم آنانرا به راه های خودمان هدایت خواهیم کرد».

 


که هرگز نگذارید دشمنان بین شما تفرقه بیندازند و شما را از روحانیّت متعهد جدا کنند.هیچوقت از یاری کردن به امام امّت، بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران کوتاهی نکنید.(که اگر امام امّت

نبود ما نبودیم یعنی دیگر از اسلام خبری نبود)و اگر این چنین باشد روز شکست ابر قدرتها نزدیک است.

و باز یک خواهش دیگر از شما امّت حزب الله دارم،این مراسم های عزاداری را زنده نگه دارید. چه در جبهه ها و چه در شهرهای خودتان،چون ما هر چه داریم از حسین(ع)داریم و ای

عاشقان صدیق ابا عبد الله(ع)هرگز کسی از این در نا امید برنگشته و بدی از این در ندیده است.
 

راه سعادت بخش حسین(ع)را ادامه دهید و زینب وار زندگی کنید. تمام شهیدان ما از راه پرورش یافته اند. من هم از خدا می خواهم که لیاقت شهادت در راه خودش را ، بزودی عطا

فرماید که، دیگر از فراق دوستان و شهیدانمان ،صبرم تمام شده ولی از سوی دیگر باید بمانیم، تا شهید آینده شویم و از دیگر سو باید شهید شویم تا آینده بماند.

هم باید شهید شویم تا فردا بماند و هم باید بمانیم تا فردا شهید نشویم. عجب دردی! چه می شد بار خدایا امروز شهید می شدیم و فردا زنده می شدیم، تا دوباره شهید شویم.ولی این را می دانم

برای عزاداریهای آقا ابا عبدالله و گریه وزاریها برای مظلومیّت حسین(ع)دلم تنگ خواهد شد.
 

از تمام دوستان و آشنایان و برادران عزیزم که بر گردن من حق دارند و از من هر چه بدی و بد رفتاری و خطایی سرزده باشد حلالم کنید و از خدا بخواهید که از تقصیرات این بندة عاصی

بگذرد.

 

و اما شما ای پدر و مادر گرامی، واقعاً من برای شما آنچنان فرزند خوب و شایسته ای نبودم ولی شما ها در مقابل،هر چه داشتید برای پرورش فکری و جسمی ما بکار گماشتید و این به

کوشش و سعی و تلاش شماست که، اکنون من و بقیه جوانان امثال من به این موقعیت رسیدیم. امیدوارم حلالم کنید چون اگر پدر و مادر از فرزند راضی باشد روحش آسوده خاطر می

شود و خدا نیز می بخشدش.
 

در فراغم زیاد ناراحت نباشید و می دانم که بیشتر از اینها صبور هستید از قول من از خواهرانم و برادرانم ،حلالیّت بطلبید و همیشه امیدوارم در مقابل تمام مشکلات زندگی و مشکلات مملکتی

و اسلام و قرآن که دشمنان زبون چشم دیدن اینها را ندارند صبور و شکیبا باشید و در تمام احوالات، امام امّت و یاوران او را تنها نگذارید و پشتیبان ولایت فقیه باشید و همیشه در صحنة

جنگ در مقابله با منافقان داخلی بایستید.
 

و دیگر خدایا از اینکه گناهانم زیاد است و همیشه در غیبت و افتراء و حسودی به دیگران و غرق در گناهان بوده ام ، شرمنده ام و نمی توانم در روز قیامت به روی اولیائت و شهیدانت

نگاه کنم پس(حلالم کن)ای خدا.
 

مرا در وادی رحمت در جوار شهیدان و گلزار شهداء دفنم کنید و اگر مفقود شدم چه بهتر که در روز محشر با فاطمة زهرا(س)محشور خواهم شد بنا به روایتهایی که شنیدم.
 

در آخر از برادران پایگاه مقاومت، مخصوصاً پایگاه شهید عبدالهی می خواهم که جبهه ها را یاری کنید و همیشه در راه اسلام استوار باشید چون مردان خدا،همیشه در جبهه ها دین خدا را

یاری کنند.
والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.  

برشادی روح  مطهر شهدا   من  جمله  این  شهید  بزرگوار  10 صلوات به همراه  وعجل  فرجهم  عنایت  فرمایید . 

بله ایشان  دوستم است آخه میدونید  پارسال  که به  عنوان  خادم  به  خرمشهر   رفته  بودم  به  خادما  جاکلیدی  میدادند  که  عکس  شهیدان  بود  .منم 

شانسی  یکی را  برداشتم  دیدم  عکس  ایشون  است  باهاش  آشنا  نبودم  رفتم  تو  سایت  با  خوندن  وصیتنامه اش  باهاش  آشنا  شدم   پسر  خوبیه 

مداح بوده  منم  تصمیم  گرفتم  که باهاش  رفاقت  کنم و به  حساب  برادر  خواهری   هر چند  لایق نباشم با  ایشان   درد و  دل کنم . باور  کنید این  طور 

دوستا  خیلی  به   درد  میخورن  ,  شما  هم  یکی  را  انتخاب  کنید. تا  انشاءالله در آخرت شفیع  ما  شوند .                 

 

 نظر دهید »

حرف دل یک طلبه

31 خرداد 1393 توسط داداشي

 

سلام من کاربر  سمیه 72  فرزند جانبازم , مزاحم شدم  تا mpt روزگار گذرانده  را تعریف کنم  .

 روزی  روزگاری  سال86 یا  87  مقطع دبیرستان بودم  چون  حجاب  کامل  داشتم (چادری بودم) و  تکالیف قرآنی  را کامل  انجام میدادم و بر اصولی مثل  تقلب نکردن  مقید بودم   مرا در کلاس  حجت الاسلام  صدا می زدند  من هم لذت می بردم  انگار واقعا  حجتالاسلام  بودم  آخه  انصافا  خیلی دوست داشتم  طلبه شوم   از این رو  هر محجبه ای  را میدیدم  و آشنا می شدم  که  حوزوی است    عشق  میکردم   ته  دلم  میگفتم  خوش  به حالشون   ببین  چه  صفاتی  دارن  که  امام  زمان   انتخابشون کرده   خلاصه  دوران  دبیرستان   به اصطلاح  بچه ها    دوران  حجت الاسلامی ام   که تمام  شد  ما به شهر پدری  اسباب کشی کردیم   درست  که  اینجا رو  نمیشناختیم    گشتیم  که حوزه ی خواهران   پیدا کنیم  که  گفتند   فقط  حوزه برادران  داره   از  آنجا که  همسایه ی ما  در  هادیشهر  سکونت  داشتند    به  آنجا  میهمان رفتیم  تا   شرایط  حوزه ی آن  مکان را جویا شویم    البته  نا گفته  نماند    که  قبل از  این   شرایط  حوزه ی تبریز  را  جویا شده بودیم  که فقط  بومی   را ذیرش  میکردن      پس از  این  پیگیری ها   مادرم  چندین بار  به دفتر  امام جمعه  ی  شهرمان   تماس  گرفته  بود   که  ایشان  قول   تشکیل   حوزه  را  داده  بودند   ما  همین  طور  چشم  انتظار بودیم  که  خبر  تشکیل  حوزه را  به  ما دادند    که  ما هم سراسیمه  برا  ثبت نام  رفتیم   و  با عنایت دا   ثبت نام  کردم   که  چند  روز  بعدش زمان  امتحان  را  اعلام  کردند   من هم  توکل  به  خدا  تا آنجایی  که  بتونم   دروس   تعیین  شده  را  خواندم    وروز   امتحان  که  رسید   با  این   اعتقاد  که   اگه  امام  بخواد    قبول  میشم   داخل  جلسه  امتحان  شدم   .اصلا  نمیدونید  چه  حالی داشتم    دلم   خیلی  گرفته  بود   از اون  ور  هم  تلاوت  قرآن  باز  کرده  بودن  و میخواستم  های  های   گریه  کنم    داوطلبین  زیاد   بودن    من  هم   با  چشمان  پر اشک  وقتی  تعدادشون  رو  میدیدم  که  زیادنم  با  خود میگفتم   یعنی  امکان داره  از بین  این همه  داوطلب  من انتخاب  بشم  ؟  استرس  انتحان  هنوز  از تنم  خارج  نشده بود  و با  همان  حال   بیرون  آمدم و    به  همین حال  چند  روز بودم  تا  این  که    خدا  امام  زمان را  سلامت  بدارد  زنگ  زدن و  گفتند  که    در  امتحان  قبول  شدید و  زمان  مصاحبه  را هم  گفتن   من  باورم  نمیشد  گفتم  نکنه  اشتباهی  زنگ  زدن     با  همین  دلنگرانی    چند روز  را  گذراندم   تا  این  که نوبت  مصاحبه  شد      فرم  را  که  دادن   اطمینان  حاصل  کردم  که   خوشبختانه  من  قبول  شدم  به  یاری  خدا    از هول  این  که  تو  مصاحبه  چی  میخوان  بپرسن و   چی میخوام  جواب  بدم  ؟ تودلم  غوغایی  شده  بود    عزیز   فشارم   افتاده  بود  دستام  یخ  میزد و  صورتم  آتیش  میگرفت   نمیدونم   در چه  حالی  بودم؟ تا  نوبت  من  برسه  خیلی  دعا ها  خوندم  خلاصه  نوبتم  شد  اولش  که  گفتن  قرآن  بخون    خواندنش  کمی  آرومم  کرد   عزیز  دیگه  بعدش  ندونستم  چی  تحویل  گرفتمو  چی  تحویلشون دادم       بعداز  سوال جوابای  سخت و آسون  که  از  اتاق  بیرون  اومد م   انگار  آب  سردی  سرم  ریختن ,رسیدم  خونه  پدر و مادرم  پرسیدن  که  چه  جور  بود   گفتم    نمیدانم  آقا   انتخابم  میکنند  یا  نه    باید   دعایم  کنید     تا جواب  مصاحبه  را  بدهند   خیلی  به  ائمه  التماس  کردم   از  پدر  و  مادرم وو  هر  بچه ای  رو  که  میدیدم  التماس  دعا  میکردم    که  بالاخره به  دعای  بچه  ها  و پدرو مادرم   امام  زمان  آمین  گفتندو   از  حوزه   با  تماس   خبر  قبولی ام  را  دادند   خیلی خوشحال  بودم  که  خوشحالی  ام  وصف  کردنی  نیست  انگار  در  بهشت  رو  فقط  بر من  باز  کرده  بودند   از  خوشحالی  سرم  کلاه  رفت  و   با  جان و دل  کار  خونه  کردم   و  آخر  شب  عین  بچه  دبستانی ها   کیفی  که  از  مسابقه  قرآنی  برنده  شده  بودم  رو    آوردم  و داخلش را  با  هزار  شوق  پر از  لواز  تحریر  کردم و  شب  را  با    خواب راحت  و دلنشین  به  سر  کردم    صبح فردا  با  ابهت  وغرور  وارد  حوزه  شدم و با  گذشت ایام  با  اساتید روحانی   آشنا  شدیم و بانام  خدا  شروع  به   تحصیل  کردیم    همین  طور  روزها  گذشت  و  گذشت    که  دیدم  ترم  5  هستم  تازه  به  خودم  افتخار  میکردم  که  از  طرف  مدیریت  برگه  اخطار  آمد  با  رؤیت برگه  دریافتم   که  وای  گل کاشتم   2ترم  من  مشروط  بودم  و خبر نداشتم   چون  با  خیال  راحت  معدلم  که  پایین  14  می آمد  نمره  قبولی  فرضش  میکردم  و با  این  فرضیاتم  خوش بودم  که از  همون  روز  خوشیهای  الکی  تعطیل  شد   حالا  ترس  و  اضطراب  تمام  وجودم  را  گرفته  اگر  دانشگاه  بود هیچ  خیالی  نبود که  حذف  بشم  یا  نشم   ولی  اینجا  که  حوزه ست  فرق  میکنه   تمام  فکر و ذهنم  شده  که    خدایا  ایت  ترم  قبول  میشم  یا  نه ؟هی  میگم   خدایا   این  همه  ترم    منو  خودت  هلم  دادی   این  چند تا  ترم  رو  هم    هولم  بده .خدایا  به  اعمال  من  نگاه  نکن   خیلی  بد  کردم   از سال  قبل  هم  پس  رفتم   قبول  دارم  ولی   منم  نیاز به  یه  تعمیر کار  حرفه  ای  دارم   که  درستم  کنه     میون  اون  همه  سیم  میم  های   قاطی و  خراب    آدمیتم  رو  پیدا کنه .خدایا بذار     تو  همین  تعمیرگاه    صاحب   الزمان  بمونم  خب  درسته  قراضه  ام   ولی  آقا  اگه  تعمیرم  کنه  و  دلم  را   همین  که  دستش  بگیره  مطمئنا    مثل  اولش  خوب  میشم  .خدا  متاسفانه   به  دلایلی  که  خودت  میدونی  در ردیف  اسقاطی  ها  قرار  گرفتم   و  نمیدونم  تکلیفم  چیه ؟  خدایا  کاری  کن  اوستا  ردم   نکنه  درسته  خیلی  خرج و  زحمت  داره   ولی  دست   شما  که کازی  نیست و  حل  شده ست   خداجون  اگه  ردم  کنه   له میشم _  قاطی  دنیا  میشم _ پست  ترین  آدم  میشم _ تورو خدا  نذار  از بهشت  رونده  شم     اگه  بذاری  بمونم    شبها  برات  میخونم , روزها  برات  می گریم.

 کاش  اون   ورقه  ای  که توش  شرط  مشروطیت  رو  نوشتن    آتیش  بگیره  که  آتیش  به  جونم  انداخته  .خدا  به  دل  این  مسئولین  رحمی  بینداز  تا  شرط  مشروطیت  را  حذف  کنن تا  من  که  در درسها   با  دنده سنگین  حرکت  میکنم    این   مشروطیت منو  از   این  همه  در  بیرونم  نکنه   بله  درست   دیدی   این  همه  در  که  میگم  بیراه  نمیگم   آخه  درِ    حوزه  هم  برام  درِ  بهشته  وهم  اگه  دنیوی   حسابش  کنیم   حوزه  برام  هم  مشهده  , هم کربلاست وهم  مکه .و  هم  محل  دردو دلمه

ای  ارحم الراحمین  رحمی   بکن .                               ای پاک  دلان  التماس  دعا

 نظر دهید »

شعرم در مورد منتظراست.

30 خرداد 1393 توسط داداشي

 

منتظر آن  نیست  که  ندبه خوان باشد

منتظر آن  نیست  که  دائم در نماز باشد

منتظر آن است که  عامل به دین باشد

در پی خوسازی و بدون کین باشد

بی منیّت , با کمال باشد

زروزیور قفس را  هیچ داند

اندر  قفس  طوافگر دلان باشد

دستگیر مردم  به وقت نیاز باشد

نابودگرظلم و حق ستان  زهر  مکان باشد

 نظر دهید »

شعرم در مورد غربت خداست

30 خرداد 1393 توسط داداشي

 

در وقت خُرامانی خدا نیست

ماغرق خُرامان خُرافیم

 غافل زخدا ,غرق گناهیم

فاعل هر کار بی خداییم

به وقت مصیبت  خداشناسیم

گر مصیبتی  نباشد  خدایی نیست

زین حال ادعای بندگی داریم

بنده آن نیست  که درسختی خدا جوید

بنده آن است که هر آنش خداجوید 

 

 

 

 نظر دهید »

شعرم در موضوع حرف دل فزند جانبازه

29 خرداد 1393 توسط داداشي

 

دل من  بشکسته    

راه تو رنگین نیست   

تویی که شبانه روز جنگیدی

تویی که در خون خود غلتیدی 

 تویی که جانباز شدی یا که شهید  رهروان تو کم اند 

 دل من  خونین است     

بدحجاب ها هنوز     

هتک  حرمت  میکنند    

پیرو  منافقین  

دینشون رو می فروشند

عرض اندام  میکنند

همشون  مثل  هم اند

همشون اهل گناه   

پیرو راه  یزید   

 خدا لعنت بکنه 

گربشه خدا  هدایت  بکنه

منی که پدرم  جانبازه

دل من غمبازه

به  جانبازیش می نازه

بغض من ترکیده

امامم نیامده

باید کای بکنیم

همه جا گشته فساد

انتظار طول کشید

جانبازا  تنهاو همدردی ندارن

همشون دلتنگن

دلتنگ یارو دوستان

 باید جوّی  آماده کنیم

دلها رو شاد کنیم

ظلم رو نابود کنیم

 

برشادی روح شهدا و سلامتی  جانبازان دفاع مقدس  صلوات

 نظر دهید »

عالم از توست غریبانه چرا میگردی؟

29 خرداد 1393 توسط داداشي

 چه دنیای قا راشمیشی  شده  آدما با عینک بدبینی به هم نگاه میکنندو با این بهانه  نه به هم کمک میکنند و نه احسان و در نتیجه رابطه انسان دوستی خود را حتی با همسایه‌ی دیوار به دیوار خود قطع   کردند و

تازگی‌ها صله‌ی رحم  کمرنگ شده از بس زرق و برق دنیا و کار  ما را اسیر خود کرده  واز بس منیت زیاد شده که دیگری نیست که یادشود چه برسه دیدار شود   تازه چشم هم چشمی که عامل   بدبختی

هست مد شده و معیارو الگوی  زندگیمون  شده  وضع زندگی  دیگران  این چنین شده که آمار طلاق  رفته بالا واقعاُ اگه سرمون به زندگی وچشممون به نون خودمون باشه  توقع و انتظاراتمون  پایین میاد و

طمع که ریشه‌ی هر گناهیه ریشه کن میشه

بی عدالتی  اوج گرفته یعنی چی ؟ یعنی به زمین خورده‌ها عوض دستگیری  میخند ند ویا  بعضی‌ها هستن مکررر مکه میرن وبعضی‌ها در تهیه جهاز بچه اش  شرمنده است و دست به گردن   وحق الناس  همین

طوری  مثل علف هرز داره  پایمال میشه  بی خیال اینکه  تو اون دنیا  سوال جوابی  هست  حق ستیزی ربّی هست.

 چرخه‌ی زندگی خیلی روان  میچرخه این ماییم که چوب لای چرخش میذاریم و بعد میگیم اشکال از کجاست ؟چرا من شانس ندارم  ؟در روایات داریم هر طور زندگی رو بگیری همان طور میگذ رد  پس ما

سسخت گرفتیم آره این سختگیریمون تا دین هم رسیده  میگیم مسلمونی سخته  باور کن سخت نیست حتی برا اونی که میخواد تازه مسلمان بشه.  مگه مسلمونی غیر از نماز وروزه و اخلاقه  اینها شق القمر نیستن

که   آره مسائل ریز زیاد داره ولی  نباید محبت خدا را انکار کرد چرا که اگه کوچکترین خیری کنیم   خدا  هی از خوبیهاش  قر قر برامون میریزه و به وقت گناهمون هم خدای رحیم آبروداری و رازداری میکنه و 

در توبه را باز میکنه تا برگردیم و اسیر آتش نشویم پس این همه  قاراشمیشی از خودمونه چرا که قرآن رو با تامل  نمیخونیم  اما به جاش رمانی باشه تا آخرش میخونیم  و اماممون رو نمیشناسیم  چون  اگه میشناختیم

و ایشون رو ناظر بر کارهامون مید ید یم  این همه خلافی به بار نمی‌اومد  و اگه به خدا توکل و امید و اعتماد بیشتری داشتیم اسیر دامهای مختلف شیطان نمی‌شد یم  و اگر به  عترت چنگ می‌زدیم راهمان  هرگز از

معنویت وسعادت منحرف نمیشد

پس  ای  یوسف زهرا  العجل    تا زندگی  معنا بگیرد      تا چشم های   ما هم با دیدن  رویت  ای گل نوری بگیرد

اللهم عجل لولیک الفرج

 نظر دهید »

تولدت مبارک

29 خرداد 1393 توسط داداشي

 

سلام

روزی من به  تولد  دعوت داشتم   قبل از رفتن  هی  میگفتم  آخه کادو چی ببرم ,چی بخرم ؟   کلافه شدم آخر  همین طور  دست خالی  رفتم  دیدم  همه  اومدن  خونه  پرشده بودو دم در  جایی  خالی بود  نشستم  همون جا  خدا خدا  میکردم  کاش  کادو ها رو  در  جمع  ندهند  آخه اگر میدادن  آبروم  میرفت  و میفهمیدن  که  دست  خالی  رفتم  بعداز کمی   دیدم  عده  ای  از بچه ها  بخاطر این  که  صاحب  تولد  از  ترانه  خوشش  نمی آمد    مولودی  میخوانند  خوشم  اومد  گفتم  خوش به  حالشون  اونا  اگه  دست  خالی هم  باشن  همین  که مجلس رو  گرم  کردن  خوبه و  میتونه  کادویی باشه   بعد  باناراحتی  نگاهم  افتاد  به  اونایی  که  با جان و دل  کف  میزدن     به خودم  گفتم دستم  نشکسته  لا اقل  میتونم  کف بزنم   چنان  کفی  میزدم  که کف دستانم  کمی سرخ شده بود  ولی  باز  دلم   گرفته  بود  کیک را  هم  آوردن   همه  میگفتن  تولد  تولد  تولد مبارک ,ولی عجب  بود  که من  مات  مانده بودم  چشمم  صاحب  تولد را  میگشت  تا   براش  بگم  که  شرمنده ام به خاطر  کادو  ولی  اون  نیومد  شمعش را  که  گذاشتن به سن  1180 آنوقت  فهمیدم که  چرا نیامد .دیگه شرمنده وار زبانم  بند  اومده بود که  این همه ساله  آقا به  تولد  خودشون  نمیتونند بیان   چون   ما  خودمون  اسیر و  تنها گذاشتیمش  و  این  همه سال  نتونستیم حتی  باهم  یه  کادوی  کوچولو   تقدیمش  کنیم ولی  به  جایش  تونستیم  هی  ناراحتش کنیم   هی  منت بر سرش بذاریم  که فلان  نذر  رو  دادم  برا  سلامتی  آقا  دریغ  از  این  که  باید   با جان و  دل در  خدمتش بود .

آقا جان  کاش  میشد  عمل  نیک  بسیار  میکردم و  شمع  بر   رویش  میگذاشتم  و برایت  تولد  بیادماندنی  میگرفتم .

دست خالی بودم  نتوانستم تبریک  بگم   آخه  خشک و خالی(بی کادو)  که  نمیشه  تبریک  گفت  انشاءالله  سال  بعد  با  کادو  میام  .

آقا جان  دیگه  شمعها هم  جونشون  به  لبشون  اومده  میگن  اونقدر  شمع روشن شده اما  لایق فوت  کردن  آقا  هیچ  کدوم  نشد یم

کیک  هم  میگه  کاش میشد  روزی                تا  کنم  کامها رو شیرین       به  یمن  ورود حجت  خدای  مبین 

دستهای  به  هم  کوبیده  میگن  از  فراغ  آقا  بر سر هم  می کوبیم    تا  ما ها  که صدا نداریم  اینجور  صداش  کنیم   تا  بیاید   ودر حضورش  از  شادی  به هم  کوبیده  بشیم .

اللهم عجل  لولیک الفرج

 1 نظر

شهید

03 اسفند 1392 توسط داداشي

  بسم رب الشهداء                                                                                                همان طور که میدانید  کلمه به کلمه ی شهید  پر از معانی گوهرباراست  که شین آن یعنی,شوق پرواز , آری در وجودشان چنان شوروشوقی داشتند که به هنگام روانه شدن به جبهه ها  شادبودند گویا به مجلس عروسی دعوت داشتند چون اینان در هر چیز که نظاره میکردند جز سیمای یار نمیدیدند و زیادش  غفلت نداشتند  ودنیا را چون قفس می انگاشتند  وبه آن دلبسته نبودند وبرای رهایی از این قفس  به جبهه ها پناه برده بودند  که خیلی از این پناهندگان  مانند پرنده  به سوی محبوب پر کشیدند  وخیلی نیز جانباز شدند  باید توجه داشت  جانبازان شهدای زنده هستند  وتحمل کردن ما و اوضاع وشرایط کنونی برایشان سخته ولی به خاطر خدا این سختی ها  احلی من العسل است واینان به اذن خدا زنده ماندند تا ماها که جبهه و جنگ را ندیدیم  به سوی یار هدایت شویم و  با پرسش از آنها یا حتی با نگاه کردن  به آنها بفهمیم  که چه سختی هایی کشیدند و چقدر ایثار و فداکاری کردند تا ما در امنیت و آرامش زندگی کنیم  بس باید  این شیر مردان را قدر بدانیم  و دعا بر سلامتی اینان کنیم و سعی کنیم رفتارمان خداپسندانه باشد تا جانبازان گرامی هم از دست ما  آزرده خاطر نشوند خدا سلامتی به همه این بزرگواران عنایت بفرماید .

بله عرض میکردم  هاء آن یعنی  هدیه  هدیه ی چی ؟ هدیه جان , شهدا چنان مجنون  لیلی بودند و با این شعار که از جان چه عزیز است بگو آن به تو بخشم  در راهش جانفشانی کردند  وزیر توپ و تانک وروی مین ها رفتند و شربت  شهادت نوشیدند ودر خونشان غلتیدند تا خود را به لیلی رساندند  و مارا به استقلال ,آزادی,جمهوری اسلامی .

یاء آن یعنی یاد ,آن هم یاد خدا   وبا یاد معاد  مراقب گفتارو رفتار و اعمال  خود بودند تا ذره ای از دین منحرف نشوند و هماره به یاد خدا بودند واز یاد یار لحظه ای غفلت نداشتند  وهر واجبات و مستحبات و مباحاتی انجام میدادند به نیت خشنودی خدا بود ودرهر حال وهر کاری توکل به خدا داشتند وهمین یاد خدا آنها را باعزت کردو به سعادت ابدی رساند .

دال  آن یعنی دلبری  کردن ,شهدا چون ارزش  خلقت خودرا میدانستند  به کمتر از دیدار یار راضی نبودند پس در دنیا با اعمال ورفتاری چون ایثار , جهاد و..دلبری کردند تا شهادت نصیبشان شد یعنی خدای جلیل القدر آنها را صدا زد و آنها هم لبیک گویان  و با توشه ی قیمتی به سویش شتافتند   وشهدا با دلبری کردنشان توانستند شهید را که از اسماء خداست لقب خود کنند 

برشادی روح  پاکشان صلوات

 نظر دهید »

چرا امام زمان (عج) را نمی شناسیم؟

02 اسفند 1392 توسط داداشي

    بسم الله الرحمن الرحیم                                                                                                                                      ما  در عصر حضرت صاحب الزمان زندگی میکنیم وتا طلوع خورشید عالم تاب امامت لحظات اندک باقی است وهیچ شکی نیست و خوشبختانه فرج منجی عالم بشریت نزدیک است امام چشم خدا در میان انسانهاست وبر کل هستی و همه ی جوامع انسانی نظارت کامل دارد و همچون پدری مهربان از شیعیان خود مراقبت میکند وبا شیوه های مختلف به یاری انها می شتابد  ایا ما شیعیان مراقب آقا هستیم تا ناراحت نشوند واحساس تنهایی وغربت نکنند که در جواب باید گفت :متاسفانه نه بعضی از ماها کارهایی انجام میدهیم که امام را می رنجانیم وهمین کارهامون باعث طولانی شدن غیبت وتنها ماندن آقا بقیه الله میشود وخیلی از ماها در منجلاب گناه گیر کردیم که حتی یک لحظه به امام فکر نمیکنیم وسرمان به کارهای دنیوی مشغوله واز امام غافلیم تا جایی  که مثلا وقتی  فیلمی را به دلایلی نتوانیم تماشا کنیم موضوع فیلم را سعی میکنیم از دیگران پرسش کنیم تا وقتی دنبال فیلم را پی گیری  میکنیم تا از اصل فیلم با خبر باشیم اما متاسفانه به اندازه ی یک فیلم به ارزش قائل نیستیم که درباره ی امام که این همه  سال غیبتش طول کشیده آن هم به خاطر ما حتی یه سوال نکردیم ای جماعت  همسایه دوست  امام این همه سال کجاست؟چرا نمی آید؟این همه سال با تنهایی وغربت چه میکند؟خدا وکیلی بعضی از ماها مسلمان نیستیم  چرا که مسلمان باید آنچه را که بر خود میپسنددبردیگران هم بپسندد وهرچه را برخود نپسنددبر دیگران هم نپسندد.تا به حال این حدیث را نسبت به امام به کار نبردیم چون خودمون آسایش را دوست داریم ولی با کارهامون سبب سلب آسایش از ولی عصر میشویم  خودمون با تنهایی مخالفیم وحتی لحظه ای تحمل غربت را نداریم اما باعثیم که امام عصر این همه سال را تنها وغریباته به سر می برند وما که ناراحتی را دوست نداریم ولی عملمان باعث ناراحتی مهدی (عج)میشود تا آنجا که ایشان به خاطر من  که گنه کارک گریه میکنند  ما با ظلم مخالفیم اماخودمان به امام ظلم میکنیم به هر طریقی  زبانی- قلبی- عملی    در حدیثی آمده که مسلمان نیست  ان که به فکر برادر دینی اش نباشد وما به فکر حضرت صاحب الزمان نیستیم و ایشان را نمی شناسیم  چون به جای نشستن در کوچه و خیابان  ودائم در بازار گشتن کتابی در مورد ولی عصر نگشته ایم و نخوانده ایم   یا به جای غیبت کردن با همسایه بحث امام را بازگو نکرده ایم تا مباحثی را منتقل و یا یاد بگیریم یا به خاطر سلامتی و تعجیل در ظهور آقا بدون چشم هم چشمی  سفره ای را احسان آقا کنیم .

پس سبب غیبت امام زمان خود ما هستیم و گر نه اگر ظاهر شود جن ان حضرت را نمیکشد پس قاتل او انسان است  ما از پیش امتحان خود را پس داده ایم  که چگونه از امام تحفظ یا اورا اطاعت کنیم  انحطاط وپستی  انسان به قدری است که قوم حضرت صالح ناقه ی صالح را با این که وسیله ی ارتزاق ونعمت بود  پی  کردند.

خوشا روزی که مهدی باز گردد           انالمهدی طنین انداز گردد

به حق مادرش زهرای اطهر               به حق فرق اکبر فرق اصغر

خداوندا ظهورش دیر گردید               بسی عاشق در این ره پیر گردید

محیا کن تو اسباب ظهورش               منور کن تو گیتی را ز نورش

یوسف زهرا همچون یوسف یعقوب در میان مردم و در دل اجتماع حضور همیشگی و فعال دارد و بر مشکلات و رنج های مردم آگاه است  پس وجود حجت و جانشین  در هر زمان لازم است  ودر زمان حاضر وجود آخرین خلیفه ی پروردگار بر کره ی خاکی همانند آفتاب در پشت ابر است  که فواید گوناگون و برکات خاصه و عامه ی آن بزرگوار بر اهل زمین نازل میگردد به نظرم در مقابل این خوبی ها بهترین یاری به امام  زمان (عج) خودسازی ودعای زیاد بر تعجیل فرج است  و خواندن دعای فرجی که در همه ی اعمال ما اثر بگذارد در این صورت باعث به هلاکت نیفتادن در آخرالزمان وسبب کمال وپایداری ایمان و جاودانگی در بهشت است ولذا  تمام اموری که در زمان غیبت انجام میشود از قبیل انتظارفرج – دعا بر فرج –اصلاح فردی و اصلاح جامعه با ارزشتر از زمان ظهور است  به دلیل اینکه  ما  در زمان غیبت  ناه امام معصومی را دیده ایم که  از او دستور گرفته باشیم  ونه پیامبری و فقط ایمان ما به کتابی  وعالم بزرگواری که بر منبر سخنش را شنیده ایم  و به او ایمان آورده ایم  پس ایمان ما در این زمان با ارزشتر از زمان ظهور است که امام معصوم را میبینند و فرامین او را گوش میدهند  در زمان غیبت و غربت وظیفه ما شیعیان این است که منتظر حضرت باشیم و بر تعجیل ظهورش دعا کنیم  آن هم نه برای خودمان  نه برای رهایی از  درد هایمان  بلکه به خاطر رهایی آقا ولی عصر  از ظلم و تنهایی

 گاهی اوقات غربت در مکان رخ می دهد  یعنی مکان مورد پسند امام نیست و آقا در آن مکان غریب هستند .همچنان که خود آن حضرت در فرازی از توقیع مبارکشان به شیخ مفید (ره) به غربت مکانی خود چنین اشاره فرموده اند:اگر چه هم اکنون  در مکانی دور از جایگاه ستمگران  سکنا گزیده ایم  که خداوند صلاح ما و شیعیان مومن  ما را تا  وقتی که حکوومت دنیا  به دست تبهکاران است .

 گاهی از اوقات نیز غیبت در زمان است  یعنی زمان وزمانه درخور شان آقا بقیه الله نیست  همچنانکه در روایتی میفرمایند :زمانه از گذشته سخت تر و دشوار تر شده است    گاهی هم غربت در ارتباط با شیعیان و دوستان ایشان است که این غربت از ناحیه ما دارای چند جهت است 1-نشناختن راستین امام زمان (عج)  پس یکی از جهات غربت امام از ناحیه ی شیعیان و دوستان را میتوان عدم شناخت راستین شیعیان از حقیقت باطنی و ولایت الهی ایشان دانست   متاسفانه باید اعتراف نمود شناخت ما از آن حضرت غالبا در حدیک شانخت تاریخی و شناسنامه ای وآن  هم به صورت ناقص    که البته این جنبه شناخت از امام را میتوان وجه مشترک شناخت دشمنان امام با دوستان ایشان داشت  وچه بسا شناخت دشمنان امام بسیار کاملتر از شناخت دوستان ایشان از جنبه ی تاریخی و شناسنامه ای ایشان باشد  معروف است که در سازمان های امنیتی غربی پرونده ای از امام زمان  وجود دارد که همه اطلاعات تاریخی و شناسنامه ای آن حضرت را شامل میشود  وتنها عکس آن حضرت ضمیمه ی پرونده نیست  اصل این داستان  اگر هم ساختگی باشد چیزی از اصل این ادعا  که  اطلاعات دشمنان اسلام از امام زمان در خیلی جهات  کاملتر از اطلاعات  ناقص بعضی از دوستان و شیعیان آن حضرت است کم نمیکند  ممکن است برخی بپرسند چه حجتی برای این سخن خود دارید ؟در پاسخ خواهیم گفت  که هر شیعه ی آشنا به تاریخ اسلام به خوبی میداند  که حاکمان و خلفای جور اموی  و عباسی  نیز امامان عصر خویش را می شناختند  اما این شناخت  موجبات نجات آنهارا  فراهم نکرد  بلکه بر اساس روایت مشهور نبی (ص) که اهل سنت و شیعه  آن را نقل کرده اند :من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه (کسی که بمیرد و امام زمان خویش را نشناسد به مرگ جاهلیت مرده است )بنا بر این همه این جنایتکاران  به مرگ جاهلی مرده اند  جالب است بدانیم که منظور از جاهلیت  در این روایت  کفر و ضلالت قبل از اسلام است   پس بر طبق این حدیث  اگر مسلمانی  که توحید و نبوت و قرآن و قیامت و دیگر مبانی دین را پذیرفته  و به واجبات دین اهتمام نموده  بمیرد ولی در آن حال امام معصوم  زمان خویش را نشناخته باشد  او نا مسلمان مرده است  و دین او همان  کفر و ضلالت  مشرکان قبل از اسلام تلقی خواهد شد و از اسلام و توحید و نبوت و عبادت خود نفعی نخواهد برد .

لفظ جاهلیت در این  نقل از حدیث  توصیف روشن تری یافته  راوی می گوید : از امام صادق (ع) پرسیدم:آیا رسول خدا فرموده اند  : من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه؟ که در جواب فرمودند: آری  عرض کردم  این جاهلیت به معنی جاهلیت  ایام نادانی  قبل از اسلام است  یا منظور از جاهلیت  عدم آشنایی با امام میباشد؟ به تعبیر صریح تر  آیا جاهلیت چنین کسی  در همه ی  زمینه ها  مطلق بوده  یا در محدوده ی خاص امامت است  وبه دیگر محدوده های دین لطمه نمی زند؟ امام صادق  علیه السلام  فرمودند :جاهلیه کفر و نفاق و ضلال (یعنی جاهلیت  او از سنخ جاهلیت کفار و منافقان و گمراهان است .) یعنی جاهلیت چنین کسانی مطلق است  ولذ ا گمراهی از امامت  مساوی با گمراهی در تمامی  مبانی دین خواهد بود    علامه امینی در کتاب  الغدیر  فرموده اند : در سفری به سوریه دانشمندان آن دیار  به ملاقات من  آمدند  در مجلسی  از بزرگان  اهل سنت  آن منطقه   یکی از آنان  به من رو کرد و گفت :  آیا در اسلام جز  ولایت و امامت  اصلی دیگر وجود ندارد  که تو فقط درباره ی  ولایت و غدیر و مفاهیم مر بوطه مینویسی ؟ آیا اسلام توحید ندارد معاد ندارد  نبوت –قرآن و ااحکام ندارد ؟ من هر چه فکر کردم  که چه جوابی  به  این فرد  اهل سنت بدهم  چیزی به ذهنم نیامد  قلبا به حضرت علی (ع) متوسل شدم  که من در این جمع زبان شما  اهل بیت  هستم  مرا یاری دهید  تا بتوانم از منطق شما که حق است دفاع کنم  به عنایت مولا به  ذهنم رسید  که به این حدیث شریف  استناد کنم  لذا روایت من مات و لم یعرف امام زمانه مات میته جاهلیه  را خواندم  مدارک ان را بیان کرده  و معنای آن را توضیح دادم  و گفتم این که  فقط از ولایت میگویم و می نویسم  سلیقه ی من نیست  بلکه فرمایش رسول خدا در این حدیث  است که  کسی که ولایت ندارد  از توحید  - نبوت – معاد – قرآن – و احکام بهره ای نمیبرد  . آنها در مقابل این استدلال من   ساکت شدند  

فردی از امام صادق (ع) پرسید :  آیا کسی به ائمه ی قبل   معرفت داشته باشد  و فقط امام زمان خویش را نشناسد  مومن  است؟ فرمودند : خیر      و امام صادق (ع) فرموده اند: کسی که به امامت  پدران من اقرار نموده   امامت فرزندان معصوم  مرا نیز بپذیرد   ولی مهدی را که از فرزندان  من خواهد بود  انکار کند  مانند کسی است  که نبوت جمیع  انبیاء را  پذیرفته  ولی نبوت  پیامبر اکرم (ص) را انکار نماید .

 رسول اکرم (ص) فرمودند : کسی که در ایام غیبت  مهدی که از فرزندان من است   او را انکار نماید و بمیرد  به مرگ جاهلیت از دنیا رفته  است  این در حالی است که  سفارش خدای سبحان  به مومنان  این است که  مسلمان بمیرید  لذا در آیه ی 102  سوره ی مبارکه ی  آل عمران  می فرماید: ای کسانی که ایمان آورده اید  از خدا آنگونه  که حق  پروا کردن  از اوست  پروا کنید  و زنهار  جز مسلمان  نمیرید   و نیز در آیه ی 132 سوره مبارکه ی  بقره میفرماید : ابراهیم و یعقوب   فرزندانشان را  به آئین  الهی سفارش  کردند  و گفتند : فرزندان من   خدا دین اسلام را برای شما  برگزید   پس تلاش کنید مسلمان بمیرید

 

مباحثی  پیرامون شناخت امام زمان  مهدی موعود (ع)

 همه گویند  به امید ظهورش صلوات                  کاش این  جمعه بگویند به تبریک ظهورش صلوات  

نام امام زمان :محمد (عج)         نام پدر :حسن عسکری    نام مادر : نرجس     کنیه : ابوالقاسم

القا ب: اباصالح , ولی عصر, حجت,قائم, منصور, واز همه مشهورتر مهدی

تاریخ تولد :شب نیمه ی شعبان  هنگام طلوع فجر         محل تولد : سامراءدر عراق

شیخ مفید مینویسد : حضرت مهدی یگانه پسر پدر است  و از بیم دشمنان هدویت پنهان بوده  و در حین رحلت پدرش  از سنین عمرش  پنج سال  گذشته بود  حکمت چنین ایجاب  میکرد  که این کودک پنج ساله  متصرف عالم امکان باشد  ودر پشت  پرده از دیده های خطرناک  به امر الهی  پنهان و مستور باشد   چگونه کودک 5 ساله  میتواند متصرف  عالم امکان باشد ؟ در جواب باید گفت: این سنت در آفرینش  الهی   بی سابقه نبوده  است . خداوند  همانگونه که  یحی  ذکریا را در کودکی  متصرف عالم امکان  گردانید  و او را امام و پیشوای  خلق قرار داد  و حضرت عیسی را در  حال شیر خوارگی  در گهواره  به نبوت مبعوث کرد  حضرت مهدی را نیز  در این سن  به این مقام رسانید 

کیفیت تولد امام زمان  از زبان حکیمه خاتون دختر امام محمد تقی ,خواهر امام هادی و عمه ی امام حسن عسکری

ایشان میفرمایند ک من در روز پنجشنبه ی نیمه ی شعبان  به منزل برادر زاده ی عزیزم  عسکری رفتم  چون قصد برگشتن کردم  حضرت فرمود :  عمه امشب نزد ما باش  که در این شب فرزند گرامی ام  متولد میشود  که حق تعالی زنده  میگرداند با او  زمین را به علم و ایمان     گفتم ای سید من این مولود  از چه کسی به  هم میرسد؟ فرمود از نرجس    پس برخاستم پشت و شکم او را ملاحضه کردم  هیچ اثری از حمل در او ندیدم  ,در حالت حیرت بودم  که حضرت فرمود : ای عمه اثر حمل  او صبح  ظاهر میشود  مثل  او مثل مادر موسی است .

شب را ماندم  تا نزدیک صبح  اثری در نرجس نیافتم  نزدیک صبح صادق  حالت اضطراب  در نرجس ظاهر شد  او را در بر گرفتم که امام فرمود سوره ی قدر رابر او  بخوان  شروع به خواندن سوره کردم  در آن حال شنیدم که آن  طفل در شکم مادر در خواندن سوره با من همراهی  میکرد  از این واقه ترسیدم , امام فرمود تعجب مکن  از قدرت خداست  که طفلان ما را  به حکمت گو یا میکند     در این زمان پرده ای بین من و نرجس کشیده شد  که دیگر نرجس را نمیدیدم   فریادکنان نزد  امام دویدم  که فرمودند عمه برگرد  که او را در جای خود خواهی دید  برگشتم پرده برداشته شده بود  و نوری در او مشاهده کردم  و حضرت  مهدی را دیدم  رو به قبله به سجده افتاده است  بعد انگشت سبابه را به آسمان بلند کرد  و گفت  اشهد ان لا اله الا الله  وحده لا شریک  له  وإن  جدی  رسول الله  و إن أبی  امیر المومنین  و وصی رسول الله    بعد یک یک امامان را شمرد تا به خودش  رسید  و پدرش  حضرت را روی دست گرفت  و شروع به خواندن  قرآن , تورات, انجیل و زبور کرد  وآیات 5و6 سوره ی قصص را خواند    حکیمهمی فر ماید  : روز هفتم  بهخدمت امام رفتم که دیدم روی بازوی دست راستش نوشته شده بود  جاءالحق و زهق الباطل  کان زهوقا  (یعنی حق آمد  وباطل از میان رفت  به راستی  باطل رفتنی است )  

 گواهان تولد حضرت مهدی  عبارتنداز محمدبن علی بن بلال, احمدبن محمدبن عبدالله, احمدبن اسحاق قمی , ابوهاشم جعفری , محمد بن  احمد علوی , حمدان بن  احمد قلانسی

 نشانی ایشان  به هنگام ظهور  این است که  فرشته ای از بالای سر او صدا می زند  این مهدی است  او را پیروی کنید  که ایشان در سن پیری  خواهند بود  ولی منظرشان جوان و به گذشت شب و روز  پیر نشوند  تا  اجلش فرا رسد  و هنگام ظهور  مندی حق از جانب آسمان ندا دهد  حق با آل  محمد است  نام مهدی بر زبان ها افتد و مردم دلباخته ی او شوند  واز کسی جز وی سخن نگویند  و عیسی بن مریم از آسمان فرودمی آید و پشت سر مهدی (عج) نماز میخواند.

شکل او همچون  ستاره ی درخشان نورانی است  و خالی سیاه بر گونه ی راست دارد  و از شبیه ترین مردم  به پیامبر  میباشد  و از نسل امام حسین است  وایشان از نظر صفات جسمانی  و نیروی بدنی  با قدرت وتوجه خدای متعال  سرآمد روزگار هستند  وکسی را یارای مقابله با آن  نیست . 

برقامت دلربای مهدی صلوات

غیبت صغری  ایشان  از سن پنج سالگی به مدت 69سال از 260 هجری قمری  تا 329 هجری قمری  بود  4 نفر از شخصیت های مهم  نمایند ه ی ایشان بودند که نامهایشان  ابوعمر, عثمان بن عمر و عمری اسدی  وکیل و نماینده ی امام هادی و عسکری است ,ابوجعفر محمدبن عثمان بن سعید ,ابوالقاسم  حسین بن روح بن ابی بحر نوبختی , ابوالحسن علی بن محمد سمری است وباید توجه داشت که با در گذشت جهارمین نماینده  وسفیر آن حضرت از سال 329 غیبت کبری  آغاز شده و همچنان ادامه دارد .حکمت غیبت امام عصر  به خاطر حفظ جان که  آخرین امام هستند   و بر عهده نداشتن بیعت ظالمان و امتحان مردم است   

 در زمان غیبت امام مردم باید منتظر باشند و برای  ظهورشان دعا کنند  که باید دانست هرچقدر  بر امام دعا کنیم  آثار خیرو خوبی را در زندگی دنیا و  اخری مشاهده  خواهیم کرد  چرا که موجب زیادی رزق است ,اظهار محبت قلبی است ,  شفاعت امام عصر شامل حال دعا کننده میشود , مایه ی اجابت  دعاهای دیگر میشود  , مایه ی دفع بلاست , ادای اجر رسالت است  ودعا  برای تعجیل ظهورش   نشانه ی انتظار است .انتظار باعث میشود  مسلمان  روح و جسم خود را مهیا سازد  و از منحرف شدن به جهات مختلف  برحذر میدارد  و دیگر کسی به خاطر  دنیا و مال و جان برادر کشی  نمیکند  و خون ریزی راه نمی اندازد  و کینه به دل نمیگیرد  وبرای رفاه زندگی  بهتر خود  اجتماعی را به نا بودی  نمی کشد  و همه با هم متحد و برابر خواهد بود

محل ظهور شان  انشاءالله در مکه  خواهد بود و ارکان عدالت مهدوی  با  حاکم عادل , کارگزار عادل , قوانین عادلانه , و نظام عادلانه  دنیا را گلستان  خواهد کرد  و مرکز حکومتشان مسجد کفه است  و روش حکومتی ایشان  بر اساس قرآن و سیره ی پیامبر (ص) و امیر مومنان  علی (ع) عمل خواهد کرد .

 پنج رویداد از به پا خواستن  قائم از نشانه ها به شمار میرود :

1-برخاستن ندایی از آسمان 2- خروج سفیانی (سفیانی مردی است از نسل ابی سفیان  ونفس زکیه  از اولاد امام حسن (ع) است  که در مسجدالحرام  در بین رکن و مقام  ابراهیم کشته میشود )    3- شکافته شدن زمین در منطقه ی  بیداء 4- خروج مردی از یمن  5- کشته شدن نفس زکیه  

 امام  زمان عزیز ما  نزد خودشان  از انبیاء یادگار هایی دارند  که انگشتر سلیمان در انگشت او و عصای موسی وسنگی که بر آن میزد  در دست اوست  و اسلحه و بیرق پیامبر نزد ایشان است

 قطعه ی گمشده از پر پرواز کم است          یازده بار شمردیم و یکی باز کم است

این همه آب که جاری ست  نه اقیانوس است     عرق شرم زمین است  که سرباز کم است

برسلامتی و خشنودی امام عصر مهدی موعود  وتعجیل ظهورشان اللهم صل علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم   بفرست

 

 نظر دهید »
اردیبهشت 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
    1 2 3 4 5
6 7 8 9 10 11 12
13 14 15 16 17 18 19
20 21 22 23 24 25 26
27 28 29 30 31    

سمیه372

  • خانه
  • اخیر
  • آرشیوها
  • موضوعات
  • آخرین نظرات

جستجو

موضوعات

  • همه
  • ارتباط مجازی با امام زمان
  • شهید

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟

اوصیکم بتقوی الله

  • اوصیکم بتقوی الله
  • تماس