صدای دل طلبه ی مشروطی
وای برمن وای برمن
از دل زهرا دور شده ام
از نور زهرا دور شده ام
از بوی زهرا دور شده ام
از چشم زهرا دور شده ام
از کوی زهرا دور شده ام
از مکتبش دور شده ام
از یاس زهرا دور شده ام
از ناز زهرا دور شده ام
از کوی مهدی دور شده ام
از چشم مهدی دور شده ام
در سربازیش تنبیه شده ام
در عصر مهدی آواره شده ام
گریان شده ام
دلخون شده ام
پر پر شده ام
آخه مشروط شده ام
دلم میخواد غول مشکلو بزنم زمین هی بزنمش
عین اون حالی که منو زد زمین جلو چشم آقا
شرمندش شدم که جلو چشمای مهربونش نقش بر زمین شدم
ببخش آقا غوله زورش زیاد بود و من نتوستم هر چی به خاطرت سعی کردم ولی کم آوردم
غوله منو از شما دور کرد ولی جان زهرا شما از من دوری نکنید
اقا جان بیا کنارم دامن بگیرم, پاشم وحال غوله رو بگیرم
آقا در عالم فنا مشاهد نمیشود قسمت ما ها
به خاطر دل زینبت بذار در مکتبت زائر بمونم
مرا به غربت رضا غریبم نکنید به جمع نوکرا قاطی کنید و حلا لم بکنید .