آیا پرحرفی نشانه ی اجتماعی بودن است؟؟؟؟
چشمامو هی بستم و از کنارش رد شدم چشماشو بست تا نبینه بدشدم پس به نام خدای رحمان و رحیم
سلام
یه نفر اوایل با حوزه که آشنا نبود برا دوست یابی دقت میکرد ببینه کدومشون بهتره, درسته همه از لحاظ معیار اینا هم سلیقه هستیم ولی این دنبال یه نفر میگشت که نردبون پیشرفت معنوی و مادی براش باشه به خاطر همین در جمع کم حرفی رو انتخاب کرد تا فقط بشنوه ببینه و انتخاب کنه که متاسفانه این دقت کار دستش داد یعنی به جایی رسید که همه به روش میگفتن خیلی کم حرفی _ اجتماعی نیستی _ خجالتی هستی ووو ……………..حتی به استادا هم این جور حرفا منتقل شد اونقدر از این حرفا اذیت شد و فکر کرده بود موجب آزار بقیه هم هست تو کلاس ادبیات با نوشته ادبی از همگی حلالیت خواست و فک کرد با این کار به حرفا شون خاتمه میده ولی سال به سال که به بچه ها اضافه میشد دیگه گوشش به این جور حرفا عادت کرده بود و موقع شنیدن اینجور حرفا از درون داغون میشد و در نهایت یه لبخند و خنده ای جواب طرف بود.
یه بارکه پای دلش رفتم و باهم حرف زدیم به من گفت آخه کم حرفی گناهه اینهمه بهم گیر میدن ؟ گفت با اینجور حرفای تکراریشون تو این چند سال شخصیتمو اونقدر ضعیف کردن که حتی نمیتونم از استاد سوالی بپرسم یا جواب درستی که میدونم نمیتونم ارائه بدم و حتی تو جمع دوستانه یا با همبحثا نمیتونم به راحتی حرفی بزنم و فقط که میشنوم متاسفانه غیر از صدای شکستن دلی یا دلهایی و صدای خورد شدن شخصیتی را نمیشنوم این صداها را در جمعی دوستانه میشنوم که حرف زدن را بسیار سهل میدانند و لی من اوایل کم حرفیم به خاطر دوستیابی بود ولی فهمیدم که دوستی جز او نخواهم یافت و با این صداهایی که شنیدم متنبه شدم و فهمیدم که در زیاده گویی فایده ای نیست و در این هنگام با خواندن روایت حضرت علی فهمیدم که حرف زدن کار سهلی نیست و باید به اصول و قوانینی پرداخته شود تا نه تنها به هنگام حرف زدن طرف را فایده رسانی ومهم اینکه طرف را با آیین درست حرف زدن آشنا کنی و همه کسان را به سوی مودب حرف زدن جذب کنی و فایده اخروی که هدر نرفتن عمر است را بر خود و شخص مقابل حاصل آوری .
میان کلامش گفتم یعنی با این حساب همه باید کم حرف باشن ؟ گفت: نه اونی که میدونه که چنته اش پر از علوم مختلفته حتی در حد خودش که یه کتاب خونده یا زیاد به جای حرف زدن الکی از اون نکات ارزنده هی بگه تا هم زکات علمی براش حساب بشه و هم دوستش نکات خوبی یاد بگیره و اگه د.وستش تو زنگیش به کار برد ثوابش به اون هم برسه البته منظورم هم این نیستا با هم کتابی حرف بزنن منظورم اینه که اگه ادم میخواد با هرکسی ارتباط برقرار کنه باید دقت کنه تو لحن صداش تو حالت چهره اش تو به کار بردن کلمات که اگه این ور اون ور بشه حتی یه کوچولو ممکنه طرف از حرفت چیزی رو درک کنه که دلش بشکنه به خاطر همین اولش گفتم که حرف زدن کار راحتی نیست .
و لبه زبان از لبه شمشیر برنده تر است و زخم زبان از زخم شمشیر بدتره و سخت تره چون زخم شمشیر بالاخره بهبود میابد ولی زخم زبان امکان داره تا آخر عمر هم بهبود نیابد پس بهتره اول در انتخاب کلمات دقت کنیم و به زیبایی کنار هم بچینیم و چاشنی از روایات قدسی و ائمه بهش اضافه کنیم و در کوره دهانمان که پخت و آماده شد بر زبان جاری کنیم که به دل هر شنونده ای بنشیند و لذت ببرد وموجب زخمی نشود و دلی نشکند که اگر دلی را شکستیم طرف حساب ما خداست همون قدرت لم یزلی که میفرماید من در قیامت از حق خودم میگذرم ولی از حق بندگانم (حق الناس ) نخواهم گذشت مگر به گذشت او پس بهتره اگه با زبانمان به کسی آزاری رساندیم حلالیت خواهیم و در حقش اسغفار کنیم تا شاید خدایش بیا مرزدمان