دل نوشته به امین الله
بنام خدا
السلام علیک یا رسول الله
تنها ترین پیامبری که بیش از همه پیامبران مورد اذیت و آزا ر قرار گرفت , تو بودی
تنها ترین پیامبری که اصلا امت یا گروهی را نفرین نکرده , تو بودی
اولین دلیل خلقت هستی , توبود ی
آخرین پیام رسان خدا , تو بودی
تنها کس که به دعوت یار به دیدارش معراج کرد, تو بودی
پادشاهی که با فقرا همنشینی داشت , تو بودی
تنها امین خدا که در غار حراء به راز و نیاز می پرداخت, تو بوی
خدا محمد را آفرید بعد اورا با مبعوث شدن به پیامبری آزمایش کرد که ایشان نمره قبولی خدا که در ذهن ما نمیگنجد را کسب
کرد, با خلق و خوی خدایی نیکو با همه , خدا گزینششان کرد که به غار حراءبرود و راز و نیاز کند و صدا پیچش کند و به
مراتب زیاد به گوش ملائک برسد تا آنها هم درسی گیرند و ایشان لبیک گو به غار رفت و چنان گریه ها کرد و چنان راز و نیاز
ها گفت و چون غار در دلشمیهمانی والا مقام داشت دهانش از تعجب این مقام وا مانده بود و جمع و جور نمیشد از آن ور هم
دشمن امین خدا , زیاد بود و به دنبالش بودند , عنکبوت دست به کار شد و با عشق توری بزرگ به اندا زهدهان غار دوخت و بر
دهانش انداخت چون حرفهای ایشان متاثرش ساخته بود و این عنکبوت برای عرض ارادت کاری برا حفظ پیامبر به قدر وسع خودش
کرد وخلاصه تونستند از مهمانشان محافظت کنند و از آنجا که سخنان گوهر بار ایشان در گوشت و پوست غار حک شده حال محل
زیارت و دارالشفاء زائران بیت الله الحرام گشته و بعد از موفقیت در این مرحله نوبت مصاحبه رسید خدا دعوتشکرد وآدرس رو هم
داد سنگ زیر پاش گفت من میخوام برسونمتون, حضرت چون به رئوفیت مشهورند فرمود: باشه وسنگ زیر پاش به سرعت از زمین
کنده شد و به طرف بالا رفت ولی نتوانست ازگنبد مسجد بگذردو از همراهی پیامبر باز ماند , شرمسار شد و گفت اشکالی ندارد
من در هوا منتظر شما میشوم تا برگردید و احدی را نمیگذارم تا قدمی در جا پای شما گذارد و اگر باشد تا قیامت زیر همین
گنبد مسجددر هوا به عشقت معلق می مانم و مدال افتخار فرش راهت بودن را به همه آیندگان نشان میدهم تا به عزت
تو پیش خدا پی ببرند و بلا فاصله ملائک اذن همراهی با حضرت را خواستند و ایشان در فکر دیدار یار قبولکردند
وملائک حلقه زدندو یکی بالش گسترد تا پیامبر بنشیند ولی بعد از اندکی همراهی در اوج خوشحالی به خاطر همراه بودن با
امام ندایی آمد (که ورود افراد جز محمد ممنوع است )و پا فشاری کردندکه بروند اما دیدند قدمی جلوتر روند میسوزند آنجا
به جنس خدایی بودنش پی بردند و در حسرت همراهی ماندند تا اینکه پیامبر جلیل القدر که وجودش سرشار از نور خدا بود
بعداز دیدار یار به زمین آمدو باز به هدایت بندگان خدا پرداخت و در این راه ظلم های فراوان دیدند اما دریغ از یک آهی
چون ایشان میدانست که اگر آهی کشد ویرانه شود دین و دنیای طرفی که آزار میداده پیامبر را و جهنم درانتظارش مینشیند.
الله اکبر به این صبرومهربانیش که سنگش می زدند اما از روی معرفتش در حق ملعون دعا میکرد , در نبودش سراغش میگرفت و به
وقت مریضی ملعون به ملاقاتش میرفت.
الله اکبربه این ادب و احترام ایشان که کسی مقدم نمی شد بر او در سلام کردن حتی به بچه ها هم با تقدیم سلام در س
بزرگوار بودن را یاد میدادند.
الله اکبر به روح لطیف و مردم دار بودن ایشان که در صف نمازی به خاطر گریه بچه نمازش را طول نداد تا بچه آزار
نبیند .و چون خدا دید محمد عاشقانه هرشبانگاه به ستایش ربش میپردازد به خواهش ملائک که درحسرت شنیدن صدای
پیامبر بودند با اینکه هر لحظه از روز را صدایش می شنیدند و نمی خواستند در شبانگاه از این نعمت محروم شوند
مناجات شبانه را جزء واجبات ایشان قرار دادحال کسی که عشق تو در دل دارد چه کم دارد و آنکه عشق تو دردل
ندارد چه دارد ؟ گر کسی عشقت رادر جان پرورد سعادتمند گردد و در دنیا عامل به دین شود و در آخرت از شفاعت
شفیعان بهره مند گردد و و بهشتسراسر نور و رحمت را به عشاق پیامبر به اسمشان زنند و ملائک فراشان عشاق
پیامبر در دو دنیای فانی و باقی خواهند بود و اگر عشق تو در مزرعه ی دلی نباشد علوف هرز زمین دل را بی ثمر
میکند و حاصلشعملی ظلمانی است که شعله های ظلمت با نادیده گرفتن تمام حقوق زمین را می سوزاند و دلش را ظلمت
غفلت فرا میگیرد و در دنیا خسارتها ی زیانباری که تباهی عملش است و در آخرت بهایش جز آتش جهنم چیزی
نخواهد بود .
یا محمد هستیکه در نگاه به تو وامانده , اگر قلمی به اندازه منتهای زمین تا انتهای آسمان با جوهر در یایی
هم داشته باشم و کتابی به پهنای کهکشان داشته باشم بازنتوانم میم محمد را به رشته تحریر در آورم چه
رسدکه اوصاف شما را بنویسم و مسلما زبانم هم قاصراست از تعریف و تمجید شما که اصول دین در شما خلاصه شده و
شما که هدهد خدا بودید وشما که عزیز خدا هستید آنقدر عزیزهستید که زائران خدا بایداول به پابوسشما آیند ,
عزیز ید چرا که خدا شرط مسمان شدن را شهادت دادن به تو قرار داده یعنی کسی که اشهد ان محمد رسول الله و علی
ولی الله گوید بر خدا بس است تا آن شخص را در هر فرق ومذهبی و اعمالی بوده بر کشتیسفینة النجاة مسلمانان سوار
کند ,عزیز خدایید که به هنگام تولد انسان خدا فرمود: که مسلمان باید به گوش راست طفل اذان خوانند تا انسان
از همان وقت طفولیت به شما وراه حق و مستقیمتان معرفت پیدا کند و به محض گرفتن جان بشر تلقین بر میت را
واجب شمرده تلقینی که یادآوری میکند خدایش کیست پیامبرش کیست و …. تا اگر بنده ای غافل زدنیا رفته باشد
یا بر اثر وحشت قبردر نتیجه ی گناه و عذاب زبانش گشوده نشود با گفتن این تلقین تخفیفی در عذاب کرده باشد
عزیز ید که خدا در کتاب خود آورده که هرکس نام شما شنود و صلوات نفرستد منافقاست پس فرموده که بر محمد و
خاندانش سلام و درود بفرستید و از او اطاعت کنید وتسلیم فرمانهای او شوید , و در حدیث آورده که شما
یا محمد شهر علم خدا هستید و علی دروازه آن و عالمان برای سیرابشدن از شراب علم و معرفت باید به شما توسل
کنند.
گذری بر احوال دلم
یا محمد با دیدن گنبد خضرایی تو در قاب تلویزیون دلم به تپش درمی آید و چشمانم پر اشک میشوند و در این حال
فرشته ای فداکاری میکند و 2تا بالشرا به خاطر شما و به خاطر اینکه عشق شما در دلم نهفته است میدهدتا بر دلم
سوار شوم و در حرمت پیاده شوم و به محض رسیدن سجده شکر کنم و باریختن اشکهایم برروی سنگ فرشهای سفید
حرمت سیاهی دل را پاک کنم و بعد فقط بنشینم و ساعت ها نگاهتان کنم و فقط سلامتان گویم ودیگر حرفی از غم و
غصه و آروزی دنیوی نگویم همان طور که در مشهدالرضا فقط به حرم و کرمشان نگاه میکردمبه حرم و کرم شما نگاه
کنم تا غبار گناه از این چشمانم زدوده شود و سوء و نور خدایی خویش را بازیابد و بتواند درستی را ببیند و با
قدوم دلم بیام حرم و دورت بگردم و آنقدر بگردم تا ستون های ایمانیدلم استوار گردند و با هر قدم که اجری
دارد , نور الهی و عشق ناب محمدی دلم را فراگیرد تا اسیر دنیا نشوم ولی هزارافسوس که وزنه این دل به خاطر
گناه چند تنی شده که 2بال نمیوانند پروازش دهندو حال یا محمد با دیدن حرم تو چاره ای نیست تا دل بسوزد و
بار سنگین حسرت بر وزنش افزوده کند و لی 2دست دلم همیشه به سوی شمادراز است و کافیست که دستش گیرید و
عنایتی کنید و دلم راتنظیم بر پاکی کنید تا اعمال خداپسند کنم تا در نهایت به دعوت خود شما با جان و دل آیم
وسجد ه شکر خدا کنم و در مقابل حرمتا ن به دعا و رازو نیاز بارانیبپردازم و آرزوی د یرینه ام پایان
گیرد,یامحمد از خدا همواره زیارت شما را به همراه معرفت داشتن میطلبم اما انگار دنیا مرا اسیر خود کرده که
شما مرا یاد و دعوتی نمیکنید ولی اگر با نیامدم خوش باشید دوست دارمنیایم تا شما خوش باشیدگرچه آمدن من به
حرم در سعادتمند شدنم تاثیر داشته باشدو دلم می ترکد و خون میبارد اگر شما ناراحت باشید و دوست میشوم با
هرکس که با شما و خاندانتان دوست باشد ولی دشمن و انتقا م گیرمیشومبا کسی که به اهانت و دشمنی نسبت به شما
برخیزد و کفن میپوشم یا رسول الله ولی اجازه نمیدهم کسی به آبرو و عزت و دین ما که شما باشید نگاه چپ بکند و
جانم را که ارزشی ندارد فدایتان میکنم .یامحمد تا آخر عمرم که باشد در انتظار دعوت شما می نشینم ولی کاش
مرا در جوانی دریابی و مسافر حرمت کنی . اللهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم